در آخرین پنجشنبه سال 97 جشن دندونی آینه با حضور خانواده پدریش برگزار شد . برای شام ماکارونی (به خاطر بچه ها) ، باقالی پلو با ماهیچه، سالاد و دسر و برای پذیرایی هم میوه و شیرینی و آجیل و پاپ کورن گذاشته بودم . زحمت کیک و کوکی رو هم عمه آینه کشیده بود که بسی خوشمزه بود و ایکاش میشد برای هر دندون آینه جشن گرفت و از اون کیک های خوشمزه خورد . البته به زودی تولد مادر سنگ هست و کیک عمه پز خواهیم خورد.عمه آینه دوست داشت براش تم آبی درست کنه . اما از اونجایی که بشدت با جشن و تولد های تم داری که الکی مد شدند مخالف بودم زیر بار نرفتم . حتی گفت که وسایلش رو خودم می خوام بخرم اما گفتم نه از دیدگاه من اینکارها پول هدر دادن هست . از خونه مامانم وسایل تزیینی رو که بابا برای بدنیا آمدن آینه خریده بود آوردم و چند تا هم بادکنک خریدم و یک میز ساده درست کردم .دست همشون هم درد نکنه زحمت کشیده بودند و هدیه دادند.شب خوبی بود و خیلی خوش گذشت .بعد از رفتن مهمان ها یک دفعه حال سنگ بد شد . لرز داشت . دارو خورد و خوابید .صبح با حال بد بیدار شد . سریع به آینه شیر دادم و ساکش رو بستم و بردم گذاشتم خونه مادر سنگ و خودمون رفتیم دکتر. بهش سرم زدند و دارو دادند و نسبتا خوب شد و برگشتیم . گفتند از خستگی و استرس زیاد اینطوری شدی. برگشتیم خونه و با مامانم تماس گرفتم و گفتم ما امشب نمیاییم بمونه برای روز اول عید که همگی اونجاییم . خدا رو شکر تا شب استراحت کرد و بهتر شد .
در ایام عید هم باید یک شب پدر بزرگ و مادر بزرگ سنگ رو دعوت کنم . نگه داشتم روزی که می خوان بیان خونمون بگم شام تشریف بیارن . یک شب هم مامان بابای خودم و برادرم و پسرخالم اینا رو .
مشکلمون با دارو خوردن آینه همچنان پابرجاست . از قطره آهن های رایگانی که بهداشت میده تا پودر فرامکس هیچ کدوم رو نمیخوره . با آبمیوه با غذا با کیک با هیچی نمیخوره . کلا با همه داروهاش مشکل داریم . چهارشنبه هم رفتیم از آقا بزرگ لباس خونه برای آینه خریدیم . انصافا قیمت هاش مناسب هست و تمامی لباس ها ایرانی.
دیشب داشتم برای عیدی های آینه برنامه ریزی میکردم که باهاش چیکار کنیم و بلاخره تصمیم گرفته شد که فعلا براش سهام بخرم تا به یک مبلغ مشخصی برسه تا بعد یک بیمه عمر با سپرده گذاری اولیه براش بگیریم . بیمه عمر با سپرده گذاری اولیه درصد بازدهی سود بلند مدتش بیشتر هست
درباره این سایت